بازاریابی یک استراتژی برای همه یا بازاریابی غیر متمایز ، زمانی رخ میدهد که بازاریابان با استراتژی یکسانی تبلیغات را برای همه مشتریان اعمال می کنند، بدون اینکه تفاوتهای جمعیت شناسی را در نظر بگیرند. از طرف دیگر، استراتژی بازاریابی هدفمند (Targeted Marketing)، همچنین به عنوان استراتژی تارگتینگ (Targeting) شناخته میشود دقیقا برعکس استرتژی قبلی می باشد. بازاریابی هدفمند به معنای اولویت بندی تبلیغات بازاریابی مرتبط است که شامل موارد زیر می باشد:
1. تعریف مخاطب هدف و بخش بندی (Segmenting) این مخاطب بر اساس ویژگیهای مشترک
2. سفارشی کردن مجموعه تبلیغاتی برای این گروههای بخش بندی شده
در حالی که تارگتینگ اصولاً هنگامی اتفاق میافتد که یک تبلیغ کننده یک کمپین تبلیغاتی راه اندازی می کند، مزیت واقعی تارگتینگ به طور کامل باید در سراسر کسب و کار احساس شود. تبلیغات هدفمند مزایای بسیاری دارد، از جمله:
این مزایا به این دلیل هستند که تبلیغات شخصی سازی شده احتمال این را افزایش می دهد که انواع کاربران مناسب برای یک کسب و کار خاص، آن را دنبال کنند، در ادامه با سایت یا اپلیکیشن آن کسب و کار همچنان تعامل داشته باشند و مایل به خرج کردن پول در آن کسب و کار باشند. همچنین احتمال اینکه سایر مزایای یک تجربه کاربری مثبت (مانند توصیه های دهان به دهان) رخ دهد، بیشتر می شود. تارگتینگ در تبلیغات میتواند بر اساس معیارهای متنوعی از جمعیت شناسی یا رفتار مشتری تا نوع دستگاه کاربر تعریف شود. ما در کنار استراتژیهای تبلیغاتی و کانالهای بازاریابی که برای دستیابی به مشتریان بالقوه با تبلیغات هدفمند استفاده میشوند، به طور مفصل درباره آنها بحث خواهیم کرد.
چندین روش تارگتینگ تبلیغات دیجیتال وجود دارد که می توان از استراتژیهای با دیدگاه های متمایز برای هر گروه از مشتریان تا استراتژیهای بسیار شخصی سازی شده (hyper-personalization) برای گروه خاص یا یک مشتری خاص استفاده کرد.
استراتژی هدف گیری چند گانه اینگونه بیان می شود که زمانی که یک کسب و کار کمپین های تبلیغاتی خود را به گونه ای تغییر می دهد تا به بخش های مختلف مخاطبان هدف خود پاسخ دهد. این استراتژی هدف گیری مخاطب رایج ترین استراتژی است که استفاده می شود.
استراتژی هدف گذاری متمرکز زمانی رخ می دهد که یک کسب و کار بیشتر تلاش های تبلیغاتی خود را بر روی یک بخش خاص از مخاطبان هدف خود متمرکز می کند. این استراتژی هدف گیری مخاطب گاهی اوقات به عنوان هدف گذاری در نیچ مارکت (Niche market) شناخته میشود که در آن هدف عرضه محصولات یا خدمات برای افراد خاصی در نظر گرفته می شود .
استراتژی بازاریابی خرد که به عنوان میکرو تارگتینگ نیز شناخته می شود، ، یک شکل بسیار متمایز از استراتژی تارگتینگ است. میکرو تارگتینگ زمانی رخ می دهد که یک کسب و کار تبلیغات یا پیام های خود را برای یک کاربر با شخصی سازی بالا (hyper-personalization) سفارشی می کند مانند ایمیلی که صرفا برای یک کاربر خاص ارسال می شود.

برای دستیابی به آگاهی کامل بازار از برند، از استراتژی بازاریابی غیرمتمایز (نقطه مقابل بازاریابی هدفمند) استفاده کنید. با این حال، استراتژی بازاریابی چندگانه برای دستیابی به آگاهی از برند در بازار هدف شما بهترین راه است که بازگشت سرمایه تبلیغاتی (ROAS) بهتری را فراهم میکند.
استراتژی بازاریابی متمرکز برای تأثیرگذاری بر نظر مخاطب بهترین استراتژی است، در حالی که استراتژی میکرو بازاریابی برای تأثیرگذاری بر تبدیل (Conversion) بهترین استراتژی می باشد.
با پیشرفتهای فناوری، اکنون انواع مختلفی از تارگتینگ برای بازاریابان به منظور دستیابی به مشتریان بالقوه به طور مؤثرتر در دسترس است. هر تکنیک مزایا و معایب خود را دارد که استفاده از ترکیبی از رویکردها را برای دستیابی به مخاطب مناسب ضروری می کند.
تارگتینگ جمعیت شناختی یا جمعیتی، بخش بندی یک مخاطب هدف بر اساس ویژگی های جمعیتی خاص، مانند سن، جنسیت، درآمد، تحصیلات، شغل و یا وضعیت تأهل است.
مثال تارگتینگ جمعیت شناختی : به عنوان مثال، کسب و کاری که محصولات کودک را میفروشد ممکن است مادران باردار یا خانوادههایی را که کودکان خردسال دارند را هدف قرار دهد.
تبلیغات تارگتینگ متنی (Contextual targeting advertising) شامل نمایش تبلیغات به کاربران بر اساس محتوایی است که در حال حاضر استفاده می کنند. این روش تارگتینگ به تبلیغدهندگان امکان میدهد تا تبلیغات خود را در صفحاتی نمایش دهند که محتوای آن صفحات به محصولات یا خدمات آنها مرتبط است که می تواند بر اساس محتوای صفحه وبی باشد که آنها از آن بازدید می کنند، آهنگی که در حال گوش دادن به آن هستند، بازی که در حال انجام آن هستند یا نمایشی که در حال تماشای آن هستند و نمونه های دیگر.
هدف از تارگتینگ متنی تطبیق محتوای آگهی با علایق و نیازهای کاربر در زمان واقعی است و تجربه تبلیغات را برای کاربر مرتبط تر و مفید تر میکند. الگوریتم های تارگتینگ متنی، کلمات کلیدی، تم و موضوعات محتوا را تجزیه و تحلیل می کنند و سپس تبلیغات مرتبط با محتوا را ارائه می دهند.
مثال تارگتینگ متنی : اگر کاربر در حال خواندن مقاله ای درباره باغبانی است، تارگتینگ متنی ممکن است تبلیغی که مربوط به فروش آنلاین کود باغبانی می باشد را به او نشان دهد. یا یک تبلیغ کفش ورزشی میتواند در صفحاتی نمایش داده شود که محتوای آنها درباره ورزش، تناسب اندام، یا فعالیتهای ورزشی باشد.
تارگتینگ رفتاری مستلزم جمعآوری دادههای با رضایت کاربر در مورد سابقه مرور کاربر، کوئری های جستجو، استفاده از اپلیکیشن، خریدهای آنلاین و یا خریدهای درون برنامه ای (IAPs)، در میان سایر فعالیتهای دیجیتال، برای ایجاد پروفایلی از علایق و ترجیحات آنها است. سپس از این داده ها برای نمایش تبلیغات هدفمند به کاربر بر اساس رفتار گذشته آنها استفاده می شود.
مثال تارگتینگ رفتاری : کاربر به طور مکرر از وب سایت های مرتبط با ورزش بازدید می کند. تارگتینگ رفتاری ممکن است تبلیغی برای یک کسب و کار پوشاک ورزشی یا یک اپلیکیشن پخش زنده ورزشی به آنها نشان دهد. برای استفاده خوب از تارگتینگ رفتاری، باید یک استراتژی انتخاب کاربر قوی داشته باشید.
تارگتینگ جغرافیایی یا هدف گیری مبتنی بر مکان ، استفاده از دادههای موقعیت مکانی کاربر برای ارائه محتوای تبلیغاتی شخصی تر است. این داده ها می تواند یک موقعیت جغرافیایی وسیع مانند یک شهر، استان یا کشور باشد یا می تواند داده های مبتنی بر محدوده جغرافیایی (Geofencing) باشد که در آن پیام یا تبلیغات فقط برای کاربرانی که در آن محدوده قرار بگیرند ارسال می شود. Geofencing شامل ایجاد یک مرز مجازی در اطراف یک منطقه جغرافیایی خاص، مانند یک فروشگاه یا مکان رویداد است. هنگامی که کاربر وارد منطقه تعیین شده می شود، می تواند محتوای تبلیغاتی هدفمند مانند نوتیفیکیشن یا تبلیغات درون برنامه ای را بر اساس موقعیت و رفتار خود دریافت کند.
مثال تارگتینگ جغرافیایی : یک رستوران زنجیرهای ممکن است از هدف گیری مبتنی بر مکان برای ارسال تبلیغات هدفمند به کاربرانی که در نزدیکی یکی از مکانهایشان هستند استفاده کند و به آنها تخفیفات یا خدمان رایگان ویژه درون برنامه ای ارائه دهد.